به گزارش تحریریه، شیه شائو رونگ، استاد تاریخ معاصر چین در دانشگاه فودان و کارشناس برجسته روابط بینالملل، با تأکید بر اهمیت نمادین رژه نظامی ۸۰سالگی پیروزی، حضور ترامپ را فرصتی برای احیای دیپلماسی سهجانبه ارزیابی کرد.
آیا از ترامپ برای حضور در رژه نظامی دعوت خواهد شد؟ واکنش چین چه بود؟
در تاریخ ۳۰ ژوئن ۲۰۲۵، در جریان نشست خبری روزانه وزارت خارجه چین، خبرنگار خبرگزاری کیودوی ژاپن پرسشی را مطرح کرد که با بازتاب قابل توجهی همراه شد. او گفت: «برخی رسانههای داخلی آمریکا و ژاپن گمانهزنی کردهاند که رئیسجمهور ترامپ قرار است در مراسم رژه نظامی روز سوم سپتامبر، به مناسبت هشتادمین سالگرد پیروزی در جنگ مقاومت علیه ژاپن در پکن شرکت کند. آیا چین میتواند این خبر را تأیید کند؟»
این خبرنگار در ادامه افزود: «اگر ترامپ واقعاً در این مراسم شرکت کند، آنگاه میتوان گفت که در هشتادمین سالگرد این واقعه تاریخی، سه قدرت بزرگ یعنی چین، آمریکا و روسیه یکبار دیگر در کنار یکدیگر خواهند ایستاد تا از عدالت جهانی دفاع کنند. چرا که در جبهه شرق آسیا طی جنگ جهانی دوم، این سه کشور بودند که با همکاری یکدیگر ژاپن امپریالیست را شکست دادند.»
برگزاری چنین مراسمی با حضور رهبران این سه کشور میتواند در وضعیت ناپایدار نظم بینالمللی کنونی، نقشی ثباتبخش ایفا کند.
پاسخ سخنگوی وزارت خارجه چین، خانم مائو نینگ، همانند موضعگیری پیشین دفتر اطلاعرسانی دولت چین بود که در نشست خبری گذشته اعلام کرده بود: «در گرامیداشت هشتادمین سالگرد پیروزی در جنگ مقاومت، چین بر حفظ روایت صحیح تاریخی تأکید خواهد داشت، از دستاوردهای جنگ جهانی دوم پاسداری خواهد کرد و از رهبران کشورهای پیروز در جنگ برای حضور در رژه نظامی دعوت به عمل خواهد آورد.»
این پاسخ اگرچه شفاف و صریح نبود، اما فضای زیادی برای گمانهزنی باقی گذاشت.
مدتی پیش، جین کانرونگ، کارشناس روابط بینالملل و یکی از متخصصان برجسته سیاست خارجی چین، در فضای مجازی پیشنهادی را مطرح کرد که بازتاب گستردهای یافت. او گفت: اگر ترامپ بتواند با قاطعیت قدم بردارد، دعوت چین را بپذیرد و برای شرکت در مراسم رژه نظامی به پکن بیاید، این اقدام نهتنها برای خود ترامپ، بلکه برای آمریکا و برای نظم جهانی، بسیار ارزشمند خواهد بود. این پیشنهاد با استقبال بسیاری از کاربران فضای مجازی روبهرو شد؛ آنان معتقد بودند که اگر ترامپ واقعاً به پکن بیاید، بدون تردید این حضور، بزرگترین دستاورد دیپلماتیک او در دومین دوره ریاستجمهوریاش خواهد بود.
حال پرسش اصلی اینجاست:
آیا ترامپ واقعاً خواهد آمد؟
در واقع، نباید بیش از حد بر این پرسش متمرکز شویم که آیا او خواهد آمد یا نه، بلکه باید بررسی کنیم آمدن یا نیامدن ترامپ چه پیامدهایی برای خود او خواهد داشت؟ به اعتقاد من، اگر ترامپ تصمیم به حضور در پکن بگیرد، این تصمیم در سه سطح مختلف میتواند اثرات مثبت قابل توجهی داشته باشد؛ همانگونه که بسیاری از تحلیلگران نیز بر آن تأکید کردهاند.
نخست، از منظر شخصی ترامپ
این رویداد، بیتردید بهترین فرصت برای تقویت سرمایه سیاسی و حاکمیتی شخص ترامپ خواهد بود. در نخستین دوره ریاستجمهوریاش، هرچند درگیریها میان او و چین به اوج خود رسید، اما با این حال، او باز هم به چین سفر کرد. هرچند سفرش به چین در نهایت به آغاز جنگ تجاری منجر شد، اما در ادامه، ترامپ موفق شد توافقنامهای تجاری با پکن به امضا برساند.
حالا اگر در دوره دوم ریاستجمهوری، پس از اعمال دوباره تعرفههای سنگین بر کالاهای چینی، بار دیگر به چین سفر کند، این اقدام میتواند وجهه سیاسی ترامپ را به طرز چشمگیری ارتقاء دهد. چرا که در مقایسه با رئیسجمهور پیشین، جو بایدن، اگر ترامپ همزمان هم بتواند در مقام رقیب با چین رفتار کند، و هم در مقام شریک، این موضوع نشاندهنده توانمندی او در حکمرانی خواهد بود.
دوم، از منظر روابط چین و آمریکا
روابط میان پکن و واشنگتن، در حال حاضر یکی از محوریترین و پرچالشترین روابط دوجانبه در سطح جهان است. اگر میان این دو قدرت بزرگ حادثهای پیشبینینشده رخ دهد، و در عین حال هیچ مکانیسم مؤثری برای تماس مستقیم و فوری میان عالیترین مقامات دو کشور — نظیر خط تماس اضطراری — وجود نداشته باشد، و اگر سطحی حداقلی از اعتماد راهبردی نیز برقرار نباشد، آنگاه این وضعیت میتواند به نشانهای نگرانکننده برای آینده روابط چین و آمریکا تبدیل شود.
در چنین شرایطی، اگر ترامپ بتواند داوطلبانه گامی به پیش بردارد و به پکن سفر کند، این اقدام تأثیر بسزایی در تقویت ثبات روابط میان دو کشور خواهد داشت. نباید فراموش کرد که ترامپ بهتازگی جنگ تعرفهای جدیدی را علیه چین آغاز کرده و با واکنش قاطع پکن مواجه شده است. اگر او همچنان در پی انجام تجارت با دومین اقتصاد بزرگ جهان — یعنی چین — باشد، و بخواهد از مسیر همکاری با پکن، اهداف بلندپروازانه خود برای بازسازی «آمریکای بزرگ و باشکوه» را محقق سازد، آنگاه ترامپ چارهای جز پذیرش واقعیت و همکاری با چین ندارد. این، واقعیتی است که امروز سیاستگذاران آمریکایی باید با شفافیت درک کنند.
از همین رو، اگر ترامپ تصمیم بگیرد به چین سفر کند — آن هم در تاریخی بسیار نمادین همچون سالروز پیروزی در جنگ مقاومت — و در رژه نظامی چین حضور یابد، این حرکت میتواند نقش کلیدی در تثبیت و بازسازی مناسبات پکن و واشنگتن ایفا کند.
سوم، از منظر نظم جهانی
در نهایت، برای جهانی که درگیر بیثباتیها، تنشها و بحرانهای چندلایه است، همگرایی و همکاری میان دو قدرت بزرگ یعنی چین و آمریکا، میتواند به منزله تزریق قویترین عامل ثباتآفرین به نظام بینالمللی تلقی شود. بهویژه اگر نه فقط پکن و واشنگتن، بلکه سه قدرت بزرگ چین، آمریکا و روسیه بتوانند در یک مراسم رسمی مانند رژه نظامی، در کنار یکدیگر حضور یافته و نقش میزبانی را ایفا کنند، این پیام روشنی به جامعه جهانی خواهد داد: نظم بینالمللیِ پس از جنگ جهانی دوم هنوز پابرجاست.
به بیان دیگر، تا زمانی که چین، آمریکا و روسیه بر سر میز تعامل باقی بمانند، و همچنان بتوانند برای همکاری در موضوعات کلیدی به اجماع برسند، دنیا از مسیر خارج نخواهد شد. حتی در بحبوحه بحرانها و ناآرامیهای جهانی، نظام بینالملل میتواند روند باثبات خود را حفظ کند و به پیش رود. این مسأله، اهمیتی حیاتی دارد.
بنابراین، اکنون همه نگاهها به ترامپ است: آیا او درایت لازم را برای انجام چنین گامی تاریخی خواهد داشت یا خیر؟
پایان/
نظر شما